sEtArEhAyE aBi سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 15:52 :: نويسنده : farin rasouli
بی بند وباری حس عجیبی است که وقتی این راه را می آیم باز هم در کنار من میپیچد اگر این لیوان شکسته را روزی در دستت گرفتی یادتت باشد او را برای من به یادگار بگذاری من اینم...نه نمیشود که بدانی حتی اگر بی درنگ توی سرنوشتت نباشم می خواستم اما نشد. که راه غنچه را به خاک سپرد و حرف تازه ی قلبم "پایان" بود و دوستانم مرا به راهی سپردند که دلم از راه رفتن درش فریاد می کشید راهی بی تو همان راهی که "درست" خطاب میشد و این حس بارها تکرار میشد حتی نگاهی نبود این دروغ شیرین را بار ها در خاطراتم مرور میکنم خنده ام....؟نه!دروغی بیش نیست و باز هم تکرار میشود و الان تنها دروغ می خواهم نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
|||||||||||||||||||
![]() |